سبد خریدتان در حال حاضر خالی است!
دسته: هدف گذاری
تعریف هدف گذاری
هدف چیست؟
همه ما در زندگی خواسته ها و آرزوی های داریم که دوست داریم روزی به انها برسیم. گاهی در در خواب رویایی رسیدن به آنها را می بینم و دوست داریم بیشتر در آن رویا باشیم تا از دیدن به حقیقت پیوستن آرزوی خود لذت ببریم اما صبح شده و زمان بیدار شدن از خواب است، درین لحظه ساعت به صدا میاید. با لبخند از خواب بیدار می شویم. به چهار اطراف خود نگاه می کنیم و در یک نگاه وضعیت فعلی زندگی خود را مرور می کنیم و برای اکثر افراد اینجا یک ختم دردناک و ناامیدانهای رویایی شرین رسیدن به آرزوی شان می باشد.
شما هم گاهی همین تجربه را داشته اید؟ اگر بلی، بدانید که به همان آروزها و خواسته های تان را هدف گفته می توانید. هدف چیزی غول آسا نیست که شما را بترساند همان طور که اطرافیان ما گاهی ما را از داشتن هدف و ارزوها شرین منع کردند، برعکس هدف ارزوی های کوچک و بزرگ شما هستند که برای رسیدن به آنها تنها نیاز است به بطور درست تلاش کنید تا بتوانید آنها را در زندگی تان داشته باشد. آرزوها و رویا های کودکی خود را به یاد بیاورید، شما میتوانید همه آنها را به اهداف خودتان مبدل کنید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید.
در حالیکه در قطار از شهر لومان به شهر نانت فرانسه میروم تا برای شروع سال تحصیلی جدیدم آمادگی بگیر این متن را مینویسم و میدانم که هدف خود را درست انتخاب کردم و میتوانم به خوبی آنرا لمس کنم.
حالا که میدانید هدف داشتن چیزی بدی نیست بیاید فرق سه اصطلاح مهم را در هدفگذاری برایتان بیان کنم.
فرق هدف، آرزو و تخیل
این سه مفهوم اکثرا توسط مردم به اشتباه گرفته می شود که سبب ایجاد کج فهمی و عدم لذت بردن از آنها می شود. تصور کنید تخیلای دارید اما فکر می کنید که یک هدف است و از نرسیدن به آن رنج می برید.
هدف خواسته های ما است که برای رسیدن به آنها تلاش می کنیم، و اندازه کافی از ما دور است اما با تلاش مناسب و استمرار می توانیم به آن برسیم. بطور مثال نوشیدن یک گیلاس آب را نمی توان هدف گفت چون تحقق آن کار برای ما بسیار آسان و نزدیک است.
آرزو ها هم خواسته های ما استند که دوست داریم آنها را در زندگی خود داشته باشیم اما برای رسیدن به آنها باید سخت ترین کار ها را انجام دهیم و از جان و دل مایه بگذاریم. در مسیر رسیدن به آنها نه تنها باید فشار زیادی را تحمل کنیم بلکه باید از اکثر داشته های فعلی خود مثل بگذریم و وقت زیادی را روی رسیدن به آن صرف کنیم. در هر صورت داشتن آرزوها مفت است و کسی ما را بخاطر داشتن آنها قضاوت نخواهد حتی اگر هیچ تلاشی برای رسیدن به آنها نکنیم.
تخیل قسمت لذت بخش این داستان است. تخیلات آن دسته افکار ما است که از مرور شان لذت می بریم و در عین زمان میدانیم که هرگز شدنی نیستند. تخیل داشتن هیچ گناهی ندارد و شما می توانید در بالکن خانه تان در حال نوشیدن یک گیلاس قهوه تصور کنید که به مریخ سفر کرده اید ویا هم مردآهنین دنیا مارول شده اید.
تا اینجا حتما دانسته اید که درین کتاب ما روی هدف تمرکز داریم و این که چطور آرزو های خودما را به هدف های قابل دستیابی مبدل بسازیم. در کنار آنهم از تخیل هایمان هم لذت ببریم.
هدفگذاری چیست؟
هدف گذاری را بطور ساده میتوان کشف آرزوها و تبدیل آنها به اهداف قابل دستیابی گفت طوریکه برای آنها بتواینم برنامه ریزی کنیم و نظر به برنامه خود اقدام های لازم را برای رسیدن به هدف خود هر روزه انجام دهیم.
به همین سادگی شما با نوشتن انچه میخواهید به آن برسید و چیدن اقدام برای انجام میتوانید هدف خود را مشخص کنید. اما اینجا مسیر ختم نمی شود، کار اصلی شما این است که بدانید چطور می توانید شانس رسیدن به این خواسته را افزایش بدهید. آیا انتخاب شما خواسته دورنی تان بوده؟ آیا این هدف مناسب شما است؟ آیا هدف دیگری که دارای اهمیت بیشتر است وجود نداره؟ پاسخ به همه این سوالات را درین کتاب برای شما ارايه خواهم داد.
اهمیت و فواید هدفگذاری در زندگی شخصی و حرفهای
هدف گذاری در زندگی شخصی و کاری داری اهمیت زیادی است. تنها با یک هدف گذاری زندگی تان می تواند متحول شود. از فایده های هدف گذاری هرچه بگوییم کم است، به هر حال چند مورد را در ذیل بیان می کنم.
در حال حاظر در حال انجام چی کاری استید؟ آیا دلیل کاری که انجام میدهید را میدانید؟ اولین فایده هدف گذاری داشتن یک زندگی هدفمند است. طوری که سبب میشود ارزش منابع خود را بدانید. شخصی که هدف دارد با بسیار دقت فراوان از زمان، توجه و انرژی خود استفاده می کند. وی هرگز زمان خود را با غیبت پشت مردم به هدف نمی دهد.
در قدم دوم هدف گذاری سبب بالا رفتن احتمال موفقیت تان میشود. وقتی شما هدف خود را مشخص می کنید ذهن روی آن موضوع حساس می شود و هر جا نکته و نشانه ای مرتبط با آن موضوع باشد به آن بیشتر توجه می کند. زمانی که هدف گذرای می کنید فرصت های را می بینید که قبلا با بی اعتنایی از کنار آنها رد می شدید.
برای یک فرد هدفمند حرفه مردم هیچ اهمیت ندارد. کسی که هدفی ندارد همیشه دنبال سلیقه مردم است و این که چی کار کند تا دیگران او را تایید کنند. در حالیکه هدفمند بودن سبب میشه از حرف مردم بازخورد بگیرید و کاری که درست است را انجا دهید. در یک کلام کسی که هدف دارد بازیچه دست مردم نمی شود.
لذت بردن از زندگی بهترین فایده هدف گذاری است. وقتی شما برای خواسته درونی تان تلاش می کنید، و نتایج آن را در زندگی تان حس می کنید، سبب میشود رضایت از زندگی تان افزایش یابد و احساس ارزمندی کنید.
هالا که فایده های هدف گذاری را دانستید شاید از خود بپرسید که با وجود این همه فایده ها چرا گاهی هدف گذاری نمی کنیم؟ اولین چیزی که مانع هدف گذاری ما میشود این است که اکثر ما یاد ندارم چطور هدف گذاری کنیم که این امر سبب میشود تا بطور اشتباه هدف گذاری کنیم و سرانجام به آنها نرسیم. اکثر افراد هم از ترس این که مبادا شکشت بخورند شورع به اقدام نمی کنند. گاهی هم ترس از موفقیت مانع هدفذاری ما مشود. در دوران مکتب دوستی داشتم که برای فرار از مسولیت، تلاش نمی کرد که اول نمره شود با وجود آنکه لیاقت آن را هم داشت.
از سوی دیگر شما را دعوت می کنم تا در آموزش رایگان هدف گذاری فراتر از عصر اشتراک کنید تا با یادگیری نکات کلیدی هدف گذاری در ۶ درس باکیفیت بتوانید اهدافی انتخاب کنید که مناسب شما باشد و رسیدن به آن تضمین شده.
رفتن به آموزش رایگان هدفگذاری
مدل هدفگذاری اسمارت
اکثر مردم تصور می کنه که هدفگذاری تنها نوشتن جمله روی کاغذ است. و به دلیل عدم شفافیت در مسیر اهدافشان سرگردان میشوند. برای کسب شفافیت در هدفگذاری نیاز است تا از مدل های کارای هدفگذاری استفاده کنیم و هدف خود را نظر به آنها تطبیق دهیم. مدل هدف گذاری اسمارت جز از مشهورترین و کاربردی ترین مدل های رایج است.
بری اولین بار اقای جورج دوران در سال 1981 اسم این مدل را در مقاله خود که برای هدفگذاری سازمانی در مورد اینکه چگونه هدف های هوشمند تر بزاریم ذکر کرد و از آن پس شهرت این تا امروز افزایش یافت.
مدل هدفگذاری اسمارت اول به دلیل نام جذاب داشتن «SMART» یعنی هوشمند و همچنان بیان تنها 5 ویژگی خاص برای هدفگذاری تا امروز در بین مردم رایج و مشهور است.
فایده مدل اسمارت
استفاده از مدل هدفگذاری اسمارت فایده های خودش را دارد. مدل اسمات سبب می شود اهداف را شفاف تعریف کنیم بنابراین از سردرگمی در مسیر رسیدن به هدف جلوگیری می کند. اثر بعدی اسمارت در خروجی هدف است که سبب میشود کارکرد انسانی افزایش یاید. در آخر تطبیق پذیری بیشتری دارد و میتواند به راحتی در هدفگذاری شغلی و شخصی استفاده شود.
چطور از مدل اسمارت استفاده کنیم؟
برای استفاه از مدل اسمارت ابتدا باید بدانیم که این مدل جذاب مخفف کدام کلمات است، هر کلمه یک ویژگی اسمارت را بیان می کند. در کل این ها ویژگی های اند که اگر هدف ما داشته باشد شانس رسیدن به آن بیشتر می شود.
شفاف و مشخص Specifique
هدف که تعیین می کنیم باید طوری شفاف باشد که حیطه ای که برای آن هدف را تعیین کردیم معلوم دار باشد. یکی از دلایل که به هدف خود نمی رسیم همین نامفهوم بودن آن است، اکثرا یک هدف کلی مشخص می کنیم که اصلا امکان اقدام برای آن سخت و ناممکن خواهد بود. بطور مثال هدف چون ریزیم گرفتم بسیار گنگ است و اصلا نمی توان برای آن اقدام در نظر گرفت در حالیکه اگر همین این طور تعریف کنیم «برای ریژیم خودم، دیگر نوشانه نمی خورم» این جمله هدف مان را بطور واضع و شفاف بیان می کند و همچنان می توانیم برای آن اقدام کنیم.
قابل اندازه گیری Missurable
دونده ای را تصور کنید که هر چه میدود اما به مقصد نمی رسد. این چالش دچار آن عده افراد می شود که اهدافشان قابل اندازهگیری نیست. وقتی هدف تان این ویژگی را داشته باشد هر لحظه ای مسیر شما می توانید درک کنید چقدر پیشرفت کرده اید و آیا وضع موجود تغییری داشته یا خیر.
هدف تان را کمی کنید تا با اعداد بتوانید آن را اندازه گیری کنید. بطور مثال حفظ ۵ لغت روزانه که در آخر ماه به ۱۵۰ تا شده باشد.
قابل دستیابی Achievable
اینجاست که باید واقع بین باشید اگر تا امروز هیچگاه مطالعه جدی نداشته اید و آخرین کتاب که هم خوانده اید از دوران مکتب بوده پس نباید توقع داشته باشید که از فردا روزی یک کتاب را مطالعه کنید. هدف تان باید با نسبت توان و انرژی تان سازگار باشد. اگر هدف تان بسیار آسان باشد سبب دلزدگی شما می شود و برعکس اگر هدف تان بیش از حد دشوار باشد غیر قابل دستیابی می شود که سبب نا امیدی تان می شود.
پس بجای هدف گذاری خواندن ۲۰ صفحه کتاب در روز اول می توانید هدف تعیین کنید که روزانه یک صحفه کتاب مطالعه می کنم. شاید برای بعضی ها یک صحفه هم دشوار باشد پس از آن هم می توانید کمتر کنید و به یک خط در روز هدف گذاری کنید شاید خنده دار باشد اما بدانید که راز موفقیت در گام های کوچک نهفته است.
مرتبط Relevant
هدف ما باید از دل و وجود خودما نشعت گرفته باشد. هدف که مال خودما باشد با فکر کردن در باره اش لذت می بریم و در خواب و بیداری به رسیدن به آن فکر خواهیم کرد. از هدف های که برای هم چشمی با مردم است دوری کنید چون سبب دل زدگی تان خواهد شد.
پس هدفی که با انگیزه درونی خودتان سازگار باشد انتخاب کنید.
بعد زمانی
همه اهداف باید یک روز آخر داشته باشد. یک تاریخ سررسید برای بررسی این که آیا به هدف تان رسیده اید یا نخیر بسیار مفید است. این تاریخ برای شما کمک می کند تا بدانید که آیا در رسیدن به این هدف موفق بوده اید؟ یا خیر؟
وقتی زمان روز آخر هدف فرا میرسد، اگر به آن نرسیده باشیم سبب می شود به پاسخ های ذیل دست پیدا کنیم: آیا زمان تعیین شده کم بود؟ آیا فرصت از دست رفته؟ آیا باید زمان زیادی در نظر بگیرم؟ آیا باید هدف را ها کنم؟
افزایش شانس رسیدن به هدف
اگر هدف تان این ۵ ویزگی مدف هدف گذاری اسمارت را داشته باشد شانس رسیدن به هدف تا افزایش می یاد چون سبب می شود اشتباه اکثر مردم را شما مرتکب نشوید.
از سوی دیگر شما را دعوت می کنم تا در آموزش رایگان هدف گذاری فراتر از عصر اشتراک کنید تا با یادگیری نکات کلیدی هدف گذاری در ۶ درس باکیفیت بتوانید اهدافی انتخاب کنید که مناسب شما باشد و رسیدن به آن تضمین شده.
مهم ترین قدم هدفگذاری
انتخاب یک هدف به تنهایی باعث نمی شود به آن برسید! داشتن آرزوهای بزرگ به تنهایی باعث نمی شود به واقعیت تبدیل شوند! فکر کردن و رویاپردازی کردن به تنهایی باعث نمی شود شما را به خواسته تان برسانند. برای لمس تغییرات در زندگی تان، به چیزی بیشتر از انتخاب هدف، آرزو داشتن، رویاپردازی و غیره نیاز دارید.
درین مقاله راجع به اهمیت انتخاب هدف صحبت می کنیم تا برای اقدام های خود وقت کم نیاوریم و از تنبلی رهایی پیدا کنیم، چطور اقدام های مستمر انجام دهیم و چطور با ساخت عادت ها موفقیت خود را تضمین کنیم.
چالش اصلی کمبود زمان و تنبلی نیست!
اکثر مردم برای رسیدن به هدفشان تلاش می کنند و دوست دارند به زود ترین فرصت به آن برسند ولی در مسیر راه با چالش های روبرو می شوند که سبب می شود نتوانند اقدام های لازم برای رسیدن به اهداف شان را انجام دهند، بیشتر آنها دلیل این بی عملی را کم بود زمان، تنبلی، مسائل روحی چون استرس و اضطراب می دانند و بنابراین در جستجوی آموزش های مدیریت زمان و رهایی از تنبلی و اهمال کاری می باشند.
تصویر اینکه با یادگیری مهارت های چون مدیریت زمان و رهایی از اهمالکاری می توان بی عملی در مسیر رسیدن به اهداف را جبران کرد شیرین و لذتبخش است ولی کارساز نخواهد بود چون این راهکار ها نمی توانند مشکل ریشهایی بیعملی در مسیر رسیدن به اهداف را حل کنند. بطور مثال هر چه روی آتش آب بریزیم تاثیری چندانی بر خاموشی آن نخواهد داشت مگر اینکه منبع انرژی آن را قطع کنید.
پاسخ و راه حل این چالش اکثر ما در اولین قدمی است که برداشتیم، یعنی انتخاب هدف!
انتخاب هدف از جمله قدم های اساسی و مهمترین قدم در رسیدن به موفقیت است، ما باید بدانیم دلیل انتخاب یک هدف چیست؟ چرا هدفی دیگرای انتخاب نکردیم؟ آیا این هدف درونی است؟ ویا آموخته شده که دیگران برای ما تحمیل کرده اند؟ آیا این هدف ارزش صرف منابع ما چون زمان، انرژی و توجه را دارد؟
انتخاب هدف آنقدر با اهمیت است که اگر نتوان به اندازه مسئله مرگ و زندگی به آن نگاه کرد، کمتر از آن هم نخواهد بود. چون بعد از این که هدفی انتخاب شد، ما ملزم هستیم که منابع مورد نیاز آن را از جمله زمان، انرژی، فکر و جسم خود را در اختیار آن بگذاریم و حتی گاهی قبل از شروع به انجام اقدام ها باید منابع کافی مورد نیاز آن را از اهداف فرعی دیگر گرفته و به آن هدف فعال خود اختصاص بدهیم.
در کل انتخاب هدف مسئلهای است که میتواند نه تنها چند ثانیه از روی شوق لحظه ای صورت بگیرد بلکه حتی هفته ها و ماها گاهی زمان نیاز باشد تا ما مطمئن شویم که هدف مورد نظر ارزش انتخاب شدن و قرار گرفتن در لیست اهداف فعال مان را دارد.
اگر به هدف خود برسم خوشبخت خواهم شد؟
خوشبختی با ارزش ها رابطه مستقیم دارد، با هدفگذاری بر اساس ارزش های خود هر لحظه می توانیم احساس خوشبختی کنیم چون بر خلاف اهداف که در آینده است، ارزش ها رفتار های در لحظه ماست. بنابراین در انتخاب هدف باید به ارزش های خود توجه کنیم و برای زندگی کردن ارزش هایمان اهدافمان را انتخاب کنیم.
اولین چیزی که برای رسیدن به هدف مهم میباشه صبوری است
استمرار داشتن گام مهم رسیدن به موفقیت است
مرحله رفتن به دل مسیر شروع شد.
زمانی که بدانیم چی کار را در چی زمان انجام دهیم برنده هستیم و این یکی از ویژگی های افراد موفق جهان است. بهترین زمان شروع کار برای رسیدن به اهدافتان همین حالا است چون لحظه حال همیشه در حال فرار است مثل آب دریا ها که هیچ گاه برای ما ایستاد نمی شود. بنابراین بسیار مهم است که با تعریف واضح اهداف خود و سپس تقسیم آنها به مراحل قابل مدیریت شروع به اقدام کنید. به یاد داشته باشید، ثبات و پشتکار کلیدی است.
اقدام و اقدام های کوچک
اتفاقات بزرگ هیچگاه خودشان به تنهایی رخ نمی دهند بلکه افرادی بودن که بوت های شان را پوشیده و اولین قدم ها را در مسیر ساختن آنها برداشتند، و با وجود چالش ها و ابهامات بازهم از تلاش دست نکشیدند. همیشه کسی به هدفش میرسه که اقدام می کند. اقدم های کوچک ولی روزانه، همانطور که صد ها قدم کودکان به شما راه رفتن را یاد داد. هر قدم کوچکی که برمی دارید پیشرفت است و هیچ وقت برای شروع تغییرات مثبت دیر نیست.
پس نگویید نمی شود. پس نگویید اقدام هایم کوچک است. پس نگویید ممکن نیست. همه دو راه بیشتر داشتند؟ راه اول اینکه شرایط را پذیرفته اند که چیزی بدی هم نیست، به شرطی که گله و شکایت نکنیم چون انتخاب خودمان است. و راه دوم اینکه با خود گفتن با وجود این شرایط از دست من چی ساخته است؟ چطور می توانم اقدام کنم؟ جمله که بسیار خودم دوست دارم در زمانی که به یک مانع میرم این است که همیشه به خودم می گویم: «یا راهش را پیدا می کنم یا راهش را میسازم» حاله موفقیت خود را چطور تضمین کنیم؟
٩٠ – ٩٠ – ١ برای رسیدن به هدف
برای دستیابی به اهداف تان نیاز است که تلاش مستمر داشته باشید و چه خوب که این تلاش از طرف صبح صورت بگیرد. تنها کافی است هر روز اول صبح و هر بار برای نود دقیقه روی هدفتان تمرکز کنید. این قانون طلایی برای رسیدن به هدف معجزه می کند که توسط آنتونی رابینز بیان شده.
تا اینجا فهمیدیم که انتخاب هدف در پیگیر و ادامه مسیر بیسار مهم میباشد و نقش حیاتی دارد و سپس اقدام کردن درین مسیر کلید رسید ما به موفقیت است. اما چطور می توانیم فشار اقدام های کوچک و بینهایت را از شانه های خود کاهش دهیم. راز آن که همه افراد موفق در زندگی خود از آن برای رسیدن به موفقیت استفاده می کنند. تبدیل اقدام ها به عادت است چون انجام دادن عادت ها برای ذهن ما بسیار آسان تر از اقدام های آگاهانه است. حالا چطور اقدام های خود را به عادت مبدل سازیم؟
مهم نیست چقدر گامی که امروز برداشتی کوچک بوده!🚶🚶🚶
مهم برداشتن آن است که تورا از 95 درصد مردم روی زمین متفاوت میکنه.
ساخت عادت سه مرحله دارد.
الف: سرنخ ایجاد کن
باید برای شروع کار خود یک سرنخ به مغز بدهیم تا به آن عادت کند و همیشه با دیدن آن شروع به اقدام کند، مثل رفتن به تخت خواب می تواند سرنخ برای نوشیدن آب ویا مطالعه قبل خواب باشد.
ب: اقدام بعد سرنخ
بعد دیدن سرنخ باید اقدام کنیم و کاری که انتخاب کردیم تا عادت ما شود را انجام دهیم، در مثال قبل آب نوشیدن بود. البته اقدام ها در ابتدا باید بسیار کوچک و ساده باشد تا مغز ما از انجام آن نترسد.
ج: پاداش برای این موفقیت
در آخر باید به مغز پاداش بدهیم چون سبب میشه بداند که کار مفیدی انجام داده، انسان هیچ کاری را انجام نمی دهد مگر اینکه لذت و پاداشی از آن ببرد. پاداش ها میتوانند گفتاری مثل: آفرین، شاباش، ایول، باشد یا نقدی و یا خوراکی ها و یا رفتن بیرون.
هرچه تلاش کنید کارهای روزانه تان که در مسیر رسیدن به هدفتان باید انجام دهید را به عادت خود تبدیل کنید، بار و فشار کار ها را کمتر به دوش خواهید کشید و راحت تر از قبل می توانید آنها را انجام دهید. حالا به این سوال در کامنت پاسخ دهید: چی کار های ره دوست داری که به عادت خود مبدل کنی؟
با انتخاب هدف درست نظر به ارزش های خود شما میتوانید شانس رسیدن به موفقیت تان را تضمین کنید. سپس هر روز با اقدام های مهم و تلاش مستمر می توانید برای آن هدف خود وقت بگذارید و درین مسیر عادت سازی می تواند مثل حامی شما باشند چون اول ما عادت های خود را میسازیم و بعد آنها ما را می سازند.
اولین قدم هدفگذاری: شفافسازی و تعیین اهداف
هدفگذاری یکی از مهمترین مهارتهایی است که هر فرد برای موفقیت در زندگی شخصی و حرفهای نیاز دارد. اولین قدم در این فرآیند، شفافسازی و تعیین اهداف است. این مرحله پایه و اساس همهی اقدامات بعدی را تشکیل میدهد و بدون آن، رسیدن به موفقیت تقریباً غیرممکن است.
چرا شفافسازی و تعیین اهداف اهمیت دارد؟
- ایجاد وضوح ذهنی: با شفافسازی اهداف، شما میدانید که دقیقاً به دنبال چه هستید و از چه راهی باید حرکت کنید. این وضوح به شما کمک میکند تا بهتر تصمیمگیری کنید و از وقت و منابع خود بهینه استفاده کنید.
- افزایش انگیزه: وقتی اهداف شما مشخص و ملموس باشند، انگیزه بیشتری برای دستیابی به آنها خواهید داشت. هدفهای واضح و روشن، شما را به چالش میکشند و انگیزه میدهند تا برای رسیدن به آنها تلاش کنید.
- ردیابی پیشرفت: با داشتن اهداف مشخص، میتوانید پیشرفت خود را بهراحتی اندازهگیری کنید و بفهمید که چقدر به هدف نزدیک شدهاید و چه اقداماتی باید انجام دهید تا به آن برسید.
چگونه اهداف خود را شفاف و مشخص تعیین کنیم؟
برای تعیین اهدافی که شفاف و قابل دستیابی باشند، میتوانید از مدل SMART استفاده کنید. مدل SMART یک روش کارآمد برای تعریف و ارزیابی اهداف است که به پنج معیار اصلی توجه دارد:
- Specific (مشخص): هدف باید واضح و دقیق باشد. به جای تعیین یک هدف کلی مانند “بهبود وضعیت مالی”، بهتر است هدف خود را مشخصتر کنید، مثل “افزایش درآمد ماهانه به میزان 20% در طی شش ماه آینده”.
- Measurable (قابل اندازهگیری): هدف باید قابل اندازهگیری باشد تا بتوانید پیشرفت خود را ارزیابی کنید. به عنوان مثال، اگر هدف شما “افزایش درآمد” است، باید بتوانید میزان دقیق این افزایش را اندازهگیری کنید.
- Achievable (قابل دستیابی): هدف باید واقعگرایانه و قابل دستیابی باشد. تعیین اهداف بیش از حد بلندپروازانه ممکن است شما را ناامید کند. بهتر است اهدافی را انتخاب کنید که با توجه به منابع و تواناییهای شما قابل دستیابی باشند.
- Relevant (مرتبط): هدف باید با ارزشها و اولویتهای شما مرتبط باشد. اگر هدف شما با دیگر اهداف و برنامههای زندگیتان همخوانی نداشته باشد، احتمال دستیابی به آن کم میشود.
- Time-bound (محدود به زمان): هدف باید دارای یک چارچوب زمانی مشخص باشد. تعیین یک بازه زمانی برای دستیابی به هدف، شما را به عمل وادار میکند و از تعویق انداختن جلوگیری میکند.
مثالهای عملی از تعیین اهداف
- هدف شغلی: فرض کنید شما یک کارمند هستید و میخواهید در شغل خود پیشرفت کنید. یک هدف SMART میتواند اینگونه باشد:
- Specific: ارتقاء به سمت مدیر پروژه
- Measurable: دستیابی به ارتقاء در طی یک سال
- Achievable: با تکمیل دورههای آموزشی مرتبط و انجام پروژههای موفق
- Relevant: این هدف با برنامههای شغلی بلندمدت شما همخوانی دارد
- Time-bound: دستیابی به این هدف تا پایان سال جاری
- هدف مالی: فرض کنید میخواهید پسانداز خود را افزایش دهید. یک هدف SMART میتواند اینگونه باشد:
- Specific: پسانداز 10 میلیون تومان
- Measurable: اندازهگیری میزان پسانداز ماهانه
- Achievable: با کاهش هزینههای غیرضروری و افزایش درآمد از طریق کار پارهوقت
- Relevant: این هدف به برنامههای مالی بلندمدت شما مرتبط است
- Time-bound: دستیابی به این هدف تا پایان سال جاری
- هدف سلامت: فرض کنید میخواهید سلامت جسمی خود را بهبود ببخشید. یک هدف SMART میتواند اینگونه باشد:
- Specific: کاهش وزن به میزان 5 کیلوگرم
- Measurable: اندازهگیری وزن بهصورت هفتگی
- Achievable: با انجام ورزشهای منظم و رژیم غذایی سالم
- Relevant: این هدف با برنامههای سلامتی شما همخوانی دارد
- Time-bound: دستیابی به این هدف تا پایان سه ماه آینده
نتیجهگیری
تعیین اهداف شفاف و مشخص، اولین قدم و شاید مهمترین قدم در فرآیند هدفگذاری است. با استفاده از مدل SMART، میتوانید اهداف خود را بهطور دقیقتر و واقعگرایانهتری تعریف کنید و مسیر روشنی برای دستیابی به آنها داشته باشید. این امر نه تنها انگیزه شما را افزایش میدهد، بلکه به شما کمک میکند تا بهصورت مؤثرتر و کارآمدتر به اهداف خود نزدیک شوید و در نهایت، به موفقیت دست یابید.
پروژه گسترده هدف گذاری
هدف گذاری مفهوم چند وجهی و گسترده ای است که پیچیدگی ها و ابهامات خودش را دارد، بنابراین با دانستن علت های گستردگی هدف گذاری و شناخت آنها میتوانی روش ها و اصول مناسب هدف خود را تشخیص دهیم و نظر به آنها مسیر خود را بطور مطمئن تر برنامه ریزی کنیم.
پیچیدگی هدف گذاری را می توان به سه علت ذیل ربط داد.
۱. دو فضای کاملا متفاوت بین هدف گذاری شخصی و کاری:
هدف گذاری در سازمان ها به سبب وجود سیستم پرداخت و پاداش بسیار پیچیده می باشد، کارمندان نظر به پاداشی که بعد از رسیدن به هدف بدست می آورند تلاش می کنند. بحث هدف گذاری سازمانی جز مهم در حوزه مدیریت منابع و رفتار های سازمانی است و اشتباه در آن، می تواند سبب رقابت نادرست، رفتار های غیر اخلاقی، شکل گیری اختلافات و موارد مشابه در سازمان شود.
در هدف گذاری شخصی، از یک سوی سیستم پاداش وجود ندارد و فرد ملزم است که این نیاز را از راهی دیگری رفع کند، و از سوی دیگر، برخلاف هدف گذاری سازمانی که افق دید کوتاه مدت دارند چون تخمین درست آنچه در ده سال آینده رخ خواهد داد دشوار است و ناگزیر به اهداف دو ساله روی می آورند، در هدف گذاری زندگی افراد افق دید بلند مدت دارند و تا چند دهه از زندگی خود را زیر نظر خواهند داشت، حتی افرادی که برنامه ریزی برای آینده را قبول ندارند هم برای دوران تقاعد خود برای سازمان های بیمه پول پرداخت می کنند.
۲. عدم مرز مشخص بحث هدف گذاری با مباحث دیگر
هدف گذاری آنقدر وسیع می باشد که مرز آن با مباحث همچون مدیریت زمان، برنامه ریزی، مدیریت منابع، تغییر یا تثبیت عادت های فردی چندان شفاف نیست. بنابراین هدف گذاری را زیر شاخه یکی از این مباحث در نظر گرفتن کاری نادرست خواهد بود.
از یک سوی بحث برنامه ریزی آنقدر وسیع است که نمی تواند آن را به زیر شاخه هدف گذاری در نظر گرفت و از سوی دیگری بدون برنامه ریزی روزانه هم نمی تواند به اهداف تعیین شده برسیم، به همین شکل، تغییر و تثبیت عادت های فردی ریشه بزرگ در مباحث چون سبک زندگی، انضباط شخصی، اهمال کاری، و حتی خودشناسی دارد که نمی تواند آنرا زی مجموعه هدف گذاری قبول کرد و از سوی دیگری گسترده بودن هدف گذاری در قالب تغییر و تثبیت عادت ها قرار گرفته نمی تواند.
۳. هدف گذاری در سطوح و لایه های متفاوت
هدف گذاری در هر سطح و جایگاه دارای نکات مهم و مشخصی است که عدم در نظر گرفتن آنها سبب خواهد شد که نه تنها به اهداف خود نرسید بکله زمان و انرژی خود را نیز هدر دهید.
بطور مثال در سطح توسعه فردی، یادگیری تایپ سریع، یادگیر زبان ویا تفکر نقادانه دارای روش ها و اصول متفاوت هدف گذاری می باشد، بنابراین انتخاب روش های هدف گذاری برای تایپ سریع را نمی تواند برای هدف گذاری یادگیر تفکر نقادانه انتخاب کرد چون هر کدام آنها منابع مختلفی برای رسیدن به آنها نیاز دارند.
این اهداف نه تنها در ظاهر بلکه در هویت هم یکسان نیستند و زمانی که سطح هدف گذاری تغییر می کند، جنس اهداف هم عوض می شوند. بنابراین با تغییر سطح اهداف اصول، تکنیک ها و روش های آنها هم متفاوت خواهد بود.
در خلاصه، در زمینه یادگیری هدف گذاری و هدف گذاری، باید مفهوم آن را از زوایا دید مختلف برسی کرد و برای یک نگاه یا رویکرد خاص تعصب نداشته باشیم.